زندگی با فردی که دچار اختلالات روانی و آسیبهای ذهنی است کار مشکلی است. اما اگر زوجین به عشق و علاقه نسبت به یکدیگر وفادار هستند، میتوانند در طی روانشناسی زوجین به یکدیگر کمک کنند تا این اختلالات برطرف و درمان یا حداقل کاهش یابد.
فهرست مطالب
Toggleدر این مقاله از تفکر آگاه، به بررسی اختلالات مختلف روانی میپردازیم و راهکارهایی را برای زندگی با همسر دچار اختلال ارائه میکنیم.
زندگی با همسر دچار اختلال شخصیت خودشیفته
اختلال شخصیت خودشیفته یک اختلال شخصیتی است که با تمایل به توجه و تحسین مداوم از دیگران، حس بزرگمنشی و نیاز به تحسین و تایید زیاد همراه است. افراد مبتلا به این اختلال ممکن است احساس کنند که برتر از دیگران هستند و حقوق ویژهای دارند. آنها معمولاً در روابط خود با دیگران بهویژه در مقایسه با خودشان، بهطور اغراقآمیزی به خودشان توجه میکنند و احساسات و نیازهای دیگران را نادیده میگیرند. در بسیاری از موارد، افراد مبتلا به اختلال شخصیت خودشیفته، از نظر اجتماعی و عاطفی نسبت به دیگران سرد و بیاحساس هستند.
زندگی با همسری که اختلال شخصیت خودشیفته دارد، میتواند بهطور قابل توجهی دشوار باشد، زیرا آنها اغلب از خود راضی، خودمحور و نیازمند توجه مداوم هستند. حفظ مرزهای شخصی و صبر در تعاملات روزمره با همسر خود اهمیت زیادی دارد. باید به یاد داشته باشید که همسر شما ممکن است کمتر توجهی به احساسات شما داشته باشد و نیاز به توجه و تایید مداوم از طرف شما داشته باشد. شما باید از ایجاد رفتارهای مسلط یا بازیهای قدرتی اجتناب کنید و بهجای آن، تلاش کنید که از ایجاد موقعیتهای رقابتی یا مقابلهای دوری کنید. در این شرایط، مراجعه به مشاوره زوجین میتواند بسیار کمککننده باشد تا راههای بهتری برای مدیریت این روابط پیدا کنید. همچنین، تمرین شفافیت در ارتباطات و بیان احساسات بهطور مداوم میتواند برای کاهش سوءتفاهمها و کمک به همسر شما در شناخت بهتر احساسات شما مفید باشد.
زندگی با همسر دچار افسردگی
افسردگی یکی از رایجترین اختلالات روانی است که با احساس غم، ناامیدی، بیانرژی بودن و بیلذتی از فعالیتهای روزمره همراه است. فرد مبتلا به افسردگی ممکن است احساس کند که هیچ چیزی در زندگی ارزش ندارد، خواب و اشتهایش تغییر کند، یا حتی به خودکشی فکر کند. این اختلال میتواند بهطور جدی بر روابط فردی، شغلی و خانوادگی تأثیر بگذارد و افراد مبتلا ممکن است نتوانند بهدرستی در روابط خود حضور داشته باشند. افسردگی میتواند به مرور زمان از شدت بیشتری برخوردار شود و به نظر برسد که هیچ راهی برای بیرون آمدن از آن وجود ندارد.
اگر همسر شما افسردگی دارد، درک و حمایت شما از او اهمیت زیادی دارد. اولین گام، گوش دادن بدون قضاوت به همسر شما است. به او اجازه دهید تا احساساتش را بیان کند، بدون اینکه احساس کند مجبور است احساساتش را پنهان کند یا نگران واکنشهای شما باشد. یکی از بهترین راهها برای کمک به فرد افسرده، ایجاد یک روال حمایتی و ثابت است. او ممکن است برای انجام کارهای روزمره دچار مشکل باشد، بنابراین کمک به او در کارهای سادهای مانند تمیز نگهداشتن خانه، تهیه غذا یا مدیریت برنامههای روزانه میتواند مفید باشد. همچنین، تشویق او به مراجعه به یک روانشناس یا روانپزشک و استفاده از درمانهای دارویی یا مشاوره میتواند به بهبود شرایط کمک کند.
زندگی با همسر دچار اضطراب
اضطراب به احساس نگرانی، ترس یا استرس بیش از حد در مورد مسائل مختلف زندگی گفته میشود. افراد مبتلا به اختلال اضطراب ممکن است بهطور مداوم در مورد آینده، اتفاقات روزمره یا روابط اجتماعی خود نگرانی داشته باشند. این اختلال میتواند به صورت حملات پانیک بروز کند که در آن فرد دچار احساس ترس و اضطراب شدید و ناگهانی میشود، یا ممکن است بهطور کلی فرد از موقعیتهای اجتماعی یا تغییرات در زندگی خود اجتناب کند. اضطراب میتواند تأثیرات منفی زیادی بر کیفیت زندگی و روابط فرد بگذارد و حتی باعث بروز مشکلات جسمی مانند سردرد، تپش قلب یا مشکلات گوارشی شود.
اگر همسر شما دچار اضطراب است، اولین قدم شما این است که به او اطمینان بدهید که در کنار او هستید و هیچگاه او را تنها نخواهید گذاشت. مهمترین نکته در کنار همسر مبتلا به اضطراب، ایجاد محیطی آرام و کم استرس است. شما باید به او کمک کنید تا با موقعیتهای استرسزا بهطور تدریجی مواجه شود و با آنها مقابله کند. در این روند، حمایت و تشویق شما بسیار مهم است. همچنین، یادگیری تکنیکهای تنفس عمیق و آرامسازی میتواند به کاهش اضطراب کمک کند. اگر همسر شما دچار حملات پانیک است، مهم است که او را به آرامی راهنمایی کنید تا از این بحران عبور کند و از تکنیکهای آرامسازی استفاده کند. تشویق او به پیگیری درمانهای حرفهای و رواندرمانی برای مدیریت اضطراب نیز بسیار حیاتی است.
زندگی با همسر دچار اختلال دوقطبی
اختلال دوقطبی که بهنام افسردگی دو قطبی نیز شناخته میشود، یک اختلال روانی است که در آن فرد به طور نوسانی دچار تغییرات شدید خلقی میشود. این تغییرات شامل افسردگی شدید و حالات شیدایی یا مانیا است که در آن فرد ممکن است احساس سرخوشی بیش از حد، انرژی زیاد و تصمیمگیریهای پرخطر داشته باشد. در دوران افسردگی، فرد ممکن است احساس غم، خستگی و بیارزشی کند و در دوران شیدایی، ممکن است خود را قادر به انجام کارهای بزرگ و غیرواقعی ببیند. این نوسانات شدید در خلق و خو میتواند روابط فرد را تحت تأثیر قرار دهد و او را در مواجهه با مشکلات زندگی دچار چالش کند.
زندگی با همسری که اختلال دوقطبی دارد، نیازمند ثبات و درک عمیق از شرایط او است. شما باید به همسر خود کمک کنید تا نوسانات خلقی خود را شناسایی کرده و از آنها آگاه باشد. ایجاد روالهای ثابت و کمک به همسر برای پیگیری درمانهای دارویی و رواندرمانی از اهمیت ویژهای برخوردار است. یکی از بهترین راهها برای مدیریت اختلال دوقطبی، پیشگیری از وقوع دورههای شیدایی و افسردگی از طریق حفظ یک برنامه منظم روزانه و اجتناب از عوامل استرسزا است. شما باید در مواقع بحران، آرامش خود را حفظ کرده و به همسر خود در کنترل احساسات و تصمیمات عجولانه کمک کنید. همچنین، تشویق به درمانهای روانشناسی و دارویی و همراهی در جلسات درمانی میتواند اثرات مثبتی بر مدیریت این اختلال داشته باشد.
زندگی با همسر دچار اسکیزوفرنی
اسکیزوفرنی یک اختلال روانی شدید است که با جدا شدن فرد از واقعیت شناخته میشود. افراد مبتلا به اسکیزوفرنی ممکن است دچار توهمات (دیدن یا شنیدن چیزهایی که وجود ندارند) یا هذیانها (باورهای نادرست و غیرمنطقی) شوند. آنها ممکن است درک درستی از موقعیتها نداشته باشند و در برقراری ارتباط با دیگران مشکل داشته باشند. این اختلال میتواند باعث رفتارهای غیرمعمول، سردرگمی ذهنی و حتی پرخاشگری شود. اسکیزوفرنی اغلب به درمان دارویی و رواندرمانی نیاز دارد و بهطور جدی بر روابط فرد و محیط اطرافش تأثیر میگذارد.
زندگی با همسری که اسکیزوفرنی دارد، نیازمند صبر و حمایت بیپایان است. شما باید به همسر خود در درک واقعیتها و مقابله با توهمات کمک کنید، اما باید توجه داشته باشید که هرگز نباید او را بهطور مستقیم مجبور به پذیرش آنچه که میبیند یا میشنود کنید. بهترین راه، حفظ آرامش و درک او در موقعیتهای دشوار است. علاوه بر این، مراجعه منظم به روانپزشک و استفاده از داروهای تجویزی برای کنترل علائم، از مهمترین عوامل در مدیریت این اختلال است. شما میتوانید با برنامهریزی منظم برای حضور در جلسات درمانی و مراقبت از همسر خود، او را در مسیر درمان و بهبود وضعیت روانیاش یاری دهید. همچنین، ایجاد یک محیط امن و پشتیبانیکننده برای او میتواند در کاهش اضطراب و استرسهای ناشی از بیماری مؤثر باشد.
زندگی با همسر دچار اختلال شخصیت مرزی (BPD)
اختلال شخصیت مرزی (BPD) یک اختلال روانی است که با نوسانات شدید در خلق و خو، روابط بین فردی ناپایدار، و رفتارهای تکانشی همراه است. افراد مبتلا به این اختلال ممکن است در روابط خود به شدت دچار مشکلاتی مانند ترس از رها شدن، واکنشهای شدید و غیرقابل پیشبینی نسبت به تغییرات جزئی در روابط، و نوسانات خلقی سریع باشند. آنها ممکن است خود را در شرایطی قرار دهند که به صورت تکانشی و بدون تفکر درست عمل کنند، مانند خودزنی یا تصمیمات پرخطر. این افراد همچنین ممکن است دچار احساسات شدید بیثباتی در مورد هویت خود شوند.
زندگی با همسری که اختلال شخصیت مرزی دارد، نیازمند ثبات عاطفی و مرزبندی واضح است. در این نوع رابطه، یکی از بزرگترین چالشها، حفظ آرامش در شرایطی است که ممکن است همسر شما به شدت واکنش نشان دهد. ایجاد مرزهای سالم و بیان روشن نیازها و احساسات شما بسیار مهم است. حمایت عاطفی و صبورانه به همسر شما در هنگام نوسانات خلقی و رفتارهای تکانشی میتواند به ثبات رابطه کمک کند. همچنین، تشویق همسر خود به مراجعه به درمانهای روانشناختی مانند درمان شناختی-رفتاری (CBT) یا درمان دیالکتیک رفتاری (DBT) میتواند به کنترل بهتر علائم کمک کند. از آنجا که افراد مبتلا به BPD اغلب دچار احساسات رها شدن میشوند، شما باید برای نشان دادن تعهد و حضور خود در رابطه، بهطور مداوم تلاش کنید.
زندگی با همسر دچار اختلال وسواس
اختلال وسواس یک اختلال اضطرابی است که با افکار و تمایلات وسواسی (افکار ناخواسته و تکراری) و اعمال اجباری (رفتارهای تکراری برای کاهش اضطراب) شناخته میشود. افراد مبتلا به این اختلال ممکن است از ترس ابتلا به بیماری، آلودگی، یا ایجاد آسیبی به دیگران، اعمالی مانند شستن مکرر دستها، بررسی وسایل یا تمیز کردن دائمی انجام دهند. این رفتارها معمولاً از کنترل فرد خارج هستند و به نوعی دور باطل از اضطراب و اعمال اجباری میانجامند که باعث آسیب به کیفیت زندگی میشوند.
زندگی با همسری که اختلال وسواس فکری-عملی دارد، به صبر و درک عمیق از اختلال نیاز دارد. شما باید به همسر خود درک کنید که افکار و رفتارهای او تحت کنترل نیستند و از ایجاد تنش در مواقعی که او مشغول انجام رفتارهای وسواسی است، خودداری کنید. پذیرش و حمایت در مواجهه با وسواسها مهم است، اما نباید اجازه دهید که وسواسهای او به زندگی روزمره شما آسیب برسانند. تشویق به مراجعه به درمانهای تخصصی مانند درمان شناختی-رفتاری (CBT)، که یکی از مؤثرترین روشها برای درمان OCD است، میتواند بسیار مفید باشد. همچنین، ایجاد روالهای منظم و پایدار برای کمک به همسر در کنترل وسواسها و کاهش اضطراب میتواند کمککننده باشد.
زندگی با همسر دچار اختلال استرس پس از سانحه
اختلال استرس پس از سانحه (PTSD) به وضعیتی اطلاق میشود که فرد پس از تجربه یک واقعه آسیبزا، مانند جنگ، تصادف، یا حمله، دچار اضطراب شدید، کابوسها و یادآوریهای مزمن از آن تجربه میشود. افراد مبتلا به PTSD ممکن است احساس کنند که هر لحظه در معرض خطر هستند و بهطور مکرر از آن رویدادها به یاد میآیند. این اختلال میتواند به شکل اضطراب، افسردگی، بیقراری و حتی پرخاشگری شدید در فرد مبتلا بروز کند. این افراد ممکن است از برقراری ارتباط با دیگران اجتناب کنند و دچار احساس بیاعتمادی نسبت به محیط اطراف خود شوند.
راهکارهای زندگی با همسری مبتلا به اختلال استرس پس از سانحه
زندگی با همسری که مبتلا به PTSD است، نیازمند درک عمیق و صبر زیاد است. اولین گام شما باید ایجاد محیطی امن و بدون استرس باشد که همسر شما احساس کند در آن میتواند احساسات خود را آزادانه ابراز کند. بهطور منظم به او اطمینان دهید که شما در کنار او هستید و او را درک میکنید. در مواقعی که همسر شما دچار یادآوریهای تروماتیک یا حملات اضطرابی میشود، باید حمایت عاطفی و آرامشبخش فراهم کنید. همچنین، تشویق به مراجعه به رواندرمانی و درمانهای مناسب مانند درمان شناختی-رفتاری (CBT) و درمان مواجهه میتواند به همسر شما کمک کند تا با خاطرات آسیبزا کنار بیاید.
درمان اختلالات همسر با زوج درمانی
یکی از روشهایی که اختلال را درمان میکند همراهی همسر است. چراکه آسیبها و اختلالات روانی در زندگی دو طرف سایه میاندازد و در اینجا حضور یک روان درمانگر و جلسات زوج درمانی میتواند دریچهای برای حل اساسی مشکل یعنی اختلال روانی باشد.